در حال بارگذاری ...
...

نشست مطبوعاتی نمایش"وهم سرخ" به کار گردانی حسین احمدی‌نسب، با حضور کارگردان نمایش و تنی چند از خبرنگاران در دفتر مدیریت اداره برنامه‌های تئاتر برگزار شد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، احمدی‌نسب که سال گذشته پس از شش سال دوری از تئاتر، نمایش"مَرده و غرورش" را در خانه نمایش اداره تئاتر اجرا کرده بود، امسال نیز با نمایش وهم سرخ به خانه نمایش بازگشته است.

نشست مطبوعاتی نمایش"وهم سرخ" به کار گردانی حسین احمدی‌نسب، با حضور کارگردان نمایش و تنی چند از خبرنگاران در دفتر مدیریت اداره برنامه‌های تئاتر برگزار شد. به گزارش سایت ایران تئاتر، احمدی‌نسب که سال گذشته پس از شش سال دوری از تئاتر، نمایش"مَرده و غرورش" را در خانه نمایش اداره تئاتر اجرا کرده بود، امسال نیز با نمایش وهم سرخ به خانه نمایش بازگشته است.

نشست مطبوعاتی نمایش"وهم سرخ" به کار گردانی حسین احمدی‌نسب، با حضور کارگردان نمایش و تنی چند از خبرنگاران در دفتر مدیریت اداره برنامه‌های تئاتر برگزار شد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، احمدی‌نسب که سال گذشته پس از شش سال دوری از تئاتر، نمایش"مَرده و غرورش" را در خانه نمایش اداره تئاتر اجرا کرده بود، امسال نیز با نمایش وهم سرخ به خانه نمایش بازگشته است.
وی در ابتدای نشست مطبوعاتی امروز گفت:«آغاز فعالیت من به سال‌های 49 و 50 بازمی‌گردد که در میناب مشغول فعالیت تئاتری بودم؛ تا سال 58 که به تهران آمدم و بلافاصله گروه"پوتوروک"(به معنی جرقه) را که در میناب فعالیت می‌کرد، در تهران تشکیل دادم. نمایش‌های متفاوتی را نیز در زمینه زار اجرا کردم. نمایش‌هایی همچون باد سرخ، بابور، عشق سال ریکن، عروس، پریون، مروارید و...»
وی در ادامه افزود:«نمایش وهم سرخ را اکنون با هنرمندانی روی صحنه می‌برم که همگی با مقوله "زار" آشنا هستند. هنرمندانی چون سیروس کهوری‌نژاد، کوروش زارعی، حسن رونده، فریده گرمساری و... زار، قابلیت‌های گوناگونی دارد و به اعتقاد من پرداختن به یک موضوع مشخص‌ با دیدگاه‌های متفاوت، اتفاق جالبی است که در مورد آئین زار نیز صدق می‌کند.»
کارگردان نمایش وهم سرخ که در عرصه نقاشی نیز فعالیت چشمگیری دارد، در خصوص تأثیر نقاشی بر آثار نمایشی‌اش اظهار کرد:«همواره معتقدم که زیباترین میزانسن‌ها توسط کارگردانان طراحی می‌شوند که یا نقاشی هستند و یا با هنر نقاشی آشنا می‌دارند. برتولت برشت، لورکا، کوروسا و او... شامل این مثال می‌شوند.»
احمدی‌نسب که از کارگردانان پرکار دهه 60 و 70 تئاتر کشور بوده در پاسخ به خبرنگار سایت ایران تئاتر در خصوص علت کم کاری خود طی سال‌های اخیر گفت:«واقعیت این است که برخی از اوقات در تئاتر آزار می‌بینم. به تصور من کارهایی که دیگران عهده‌دارش هستند به خوبی انجام نمی‌شود و عناصر کمک کننده به تئاتر یا وجود ندارد یا اگر هم وجود دارند، دیر به کمک تئاتر می‌آیند. مسأله دیگری که آزار دهنده است، مسائل مادی است؛ چرا که اکنون برخلاف گذشته حتی بازیگران آماتور نیز در آغاز کار جویای مبلغ قرارداد می‌شوند و دستمزد طلب می‌کنند که البته با توجه به شرایط اقتصادی و خرج و مخارج فعلی چندان دور از تصور نیست. به اعتقاد من شرایط موجود باعث شد که عشق به تئاتر جای خود را به مادیات بدهد.»
احمدی‌نسب سپس در خصوص پرداختن به آئین زار گفت:«زار همان مراسم معروف است، مراسم آئینی که در آن جنوبی‌ها اعتقاد دارند، بادهای آزار دهنده باد جن را از تن بیمارشان خارج می‌کند. در این مراسم دهل‌ می‌زنند، با ضربه‌هایی تند شونده مدام، می‌خوانند و قربانی می‌کنند، آئینی است که به صورت نمایشی شورانگیز است. شنیدن ضربه‌های مدام دهل‌ها خلسه‌آور است و اندیشیدن به تأثیر شگفت‌انگیز و جنبه‌های اسرارآمیز ماوراءالطبیعه‌اش آدمی را به بُهت فرو می‌برد.»
وی با اشاره به نمایشی کردن این آئین گفت:«فکر می‌کنم هر آئینی در عرصه هنر می‌تواند با دخل و تصرف نمایشی شود. چرا که یک اتفاق مستند را نمی‌توان نعل به نعل روی صحنه آورد. به طور مثال در آئین زار، هفت شبانه روز طول می‌کشد تا باد جن‌ از تن بیمار خارج شود، در حالی که این مراسم در نمایش به یک ساعت تبدیل می‌شود. زار قابلیت‌های نمایشی زیادی داشته و از جذابیت زیادی برخوردار است. همین جذابیت هم باعث شده که افراد ناآگاه نیز به سمت اجرای این آئین بروند و حتی در نمایش‌هایی که هیچ ارتباط موضوعی با زار ندارد، از این آئین استفاده کنند.»
کارگردان نمایش وهم سرخ، در پایان درباره داستان نمایش گفت:«داستان این نمایش در مورد نمایشنامه‌نویس و بازیگر جوانی به نام ماهو است که متنی با عنوان وهم سرخ نوشته. این متن محصول سفری است که او به کرانه‌های خلیج فارس داشته است. وی عنان خود را به دست زار می‌سپارد تا او را به هر جا می‌خواهد ببرد. راه یافتن به جرگه"اهل هوا" یعنی کسانی که یک بار به زار مبتلا شده‌اند و حال شفا پیدا کرده‌اند کاری دشوار و ناممکن است، اما ماهو با شور و عشق و عطش سیری ناپذیرش به دیدن این ناممکن می‌رود تا آن را ممکن سازد.»